قصه‌ی «جام رازهای بُز کوهی»

متن اصلی

خیلی خیلی سال پیش، وقتی شهر باستانی شوش پر از بازارهای شلوغ و صدای شترها بود، در کارگاه کوچک یک سفالگر هنرمند، جامی از گل پخته ساخته شد.

این جام نه مثل بقیه، بلکه پر از نقش‌های عجیب و شگفت بود؛ رویش تصویر بُز کوهی با شاخ‌های بلند و طرح‌هایی شبیه خورشید و گیاهان نقش خورده بود.

سفالگر با لبخند به جام گفت:

  • «تو رازهای سرزمین ما را نگه می‌داری. هر کس به نقش بُز کوهی‌ات نگاه کند، یاد قدرت، چابکی و طبیعت زیبای این دشت‌ها می‌افتد.»

سال‌ها و سال‌ها گذشت. جام از دست این خانواده به آن خانواده رفت، در جشن‌ها پر از نوشیدنی می‌شد، در مراسم‌ها روی سفره‌ها می‌درخشید، و در دلش صدای خنده و دعا را نگه می‌داشت.

اما روزی فرا رسید که مردم این سرزمین کوچ کردند و جام در دل خاک آرام گرفت. صدها سال گذشت تا اینکه گروهی باستان‌شناس، به رهبری دمورگان، زمین را کندند و ناگهان نور خورشید بعد از هزاران سال دوباره به جام تابید.

جام با هیجان گفت:

  • «وای! دوباره می‌توانم قصه‌هایم را تعریف کنم!»

امروز، این جام در موزه ایران باستان در تهران زندگی می‌کند. بچه‌هایی از همه جای ایران می‌آیند، به نقش بُز کوهی‌اش نگاه می‌کنند و می‌فهمند که این ظرف، فقط یک سفال نیست؛ بلکه یک قصه‌گوی هزارساله است که ما باید از او و دوستانش مراقبت کنیم تا هیچ‌وقت داستان‌هایشان گم نشود.

اطلاعات اثر

رسانه
نوشتاری | قصه
نوع اثر
دوره تاریخی
موقعیت سیاسی
مواد و مصالح

کلیدواژه‌ها

ارزیابی و نقطه‌نظرات

{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.singularReviewCountLabel }}
{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.pluralReviewCountLabel }}
{{ options.labels.newReviewButton }}
{{ userData.canReview.message }}
از همین نگارنده
قصه‌ی «شاه عباس و نگین گرد کویر»
محمدامین دباغیان
۱۴۰۴/۰۶/۳
من، شاه عباس صفوی، سال‌ها پیش، وقتی کاروان‌هایم از کویر داغ عبور می‌کردند، می‌دانستم که این بیابان اگر پناه...

1

1

zeinodin
قصه‌ی «بهار و مهمانخانهٔ آجری‌اش»
محمدامین دباغیان
۱۴۰۴/۰۶/۳
من، شهر بهار، از روزگاران کهن کنار دشت‌ها و کوه‌های همدان زندگی کرده‌ام. بادهای خنک بهاری و بوی خاک باران‌خ...

1

1

IMG_0736
قصه‌ی «کوه و مهمانخانه‌ی آجری‌اش»
محمدامین دباغیان
۱۴۰۴/۰۶/۳
من، کوه بلند کنار کویر، هزاران سال است که اینجا نشسته‌ام. باد و خورشید، برف و باران، همه را دیده‌ام. اما یک...

1

1

IMG_0735

وارد شوید

ایمیل *
گذرواژه *