قصه سنگِ ترازو ...

متن اصلی

در سرزمینی دور، در دل  تخت جمشید، سنگی پیدا کردند که روی آن سه‌ نوع خط عجیب و زیبا کنده شده بود؛ این سنگ متفاوت و درخشان، رازهای بزرگی را در دل خود داشت!ماجرا از آنجا شروع می‌شود که پادشاهان پارسی دوست داشتند همه مردم، چه پارسی، چه ایلامی و چه بابلی، با قانون‌ها و سخنان مهم آشنا شوند. برای همین، دستور دادند روی این سنگ ترازو، همه چیز را به سه زبان مختلف بنویسند تا هرکسی بتواند معنایش را بفهمد.

سنگ ۲۰ سانتی‌متری کوچکی بود ولی مانند پلی میان مردم سرزمین‌های گوناگون، همه را کنار هم جمع می‌کرد و به آن‌ها یاد می‌داد که دانستن و دوستی ارزشمند هستند.

این سنگ ترازو، فقط یک سنگ با نوشته‌های باستانی نیست؛ نشانه‌ی گفت‌وگو، دوستی، دانایی و احترام به زبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف است. اگر آن را خوب نگه داریم، بچه‌های امروز و فردا هم یاد می‌گیرند که همیشه با هم حرف بزنند و برای فهمیدن همدیگر تلاش کنند.

اطلاعات اثر

رسانه
نوشتاری | قصه
نوع اثر
دوره تاریخی
موقعیت سیاسی
مواد و مصالح

کلیدواژه‌ها

ارزیابی و نقطه‌نظرات

{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.singularReviewCountLabel }}
{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.pluralReviewCountLabel }}
{{ options.labels.newReviewButton }}
{{ userData.canReview.message }}
از همین نگارنده
قصه‌ی «شاه عباس و نگین گرد کویر»
محمدامین دباغیان
۱۴۰۴/۰۶/۳
من، شاه عباس صفوی، سال‌ها پیش، وقتی کاروان‌هایم از کویر داغ عبور می‌کردند، می‌دانستم که این بیابان اگر پناه...

1

1

zeinodin
قصه‌ی «بهار و مهمانخانهٔ آجری‌اش»
محمدامین دباغیان
۱۴۰۴/۰۶/۳
من، شهر بهار، از روزگاران کهن کنار دشت‌ها و کوه‌های همدان زندگی کرده‌ام. بادهای خنک بهاری و بوی خاک باران‌خ...

1

1

IMG_0736
قصه‌ی «کوه و مهمانخانه‌ی آجری‌اش»
محمدامین دباغیان
۱۴۰۴/۰۶/۳
من، کوه بلند کنار کویر، هزاران سال است که اینجا نشسته‌ام. باد و خورشید، برف و باران، همه را دیده‌ام. اما یک...

1

1

IMG_0735

وارد شوید

ایمیل *
گذرواژه *