متن اصلی
در روزگاران خیلی خیلی دور، در سرزمینی پر از کوه و گل و آواز، بانویی هنرمند وخوشلباس زندگی میکرد. او جامی زیبا از نقره داشت که بر روی آن تصویر خودش را با لباس شگفتانگیزش نقش کرده بودند. لباسش مثل پولکهای ماهی درخشان بود و انگار آخرین قطرههای مهتاب رویش نشسته بود.یک روز، جام بانوی سیمین، در دل خاک پنهان شد و کنار ریشهی درختان، رازهای هزار ساله را درون خود نگه داشت. قرنها گذشت تا اینکه کارگرانی که داشتند قنات میزدند، در نزدیکی تخت جمشید این جام جادویی را پیدا کردند! جام مثل یک گنج پنهان زیر زمین خوابیده بود و حالا پس از سه هزار سال، بیدار شده بود تا قصهاش را برای بچهها تعریف کند.بالای جام، نوشتههایی با خط اسرارآمیز ایلامی نقش بسته که داستانها و آرزوهای مردم آن زمان را میگوید.
چرا جام سیمین بانوی ایلامی خیلی ارزشمند است؟ این جام سفیر زیبایی و هنر مردم ایلامی است؛ مردم با دستانشان از نقره جام ساختند تا دوستی، عشق و شادی کنار هم بودن را جشن بگیرند. این جام، پیامآور تاریخ است و ما را با دنیای آدمهایی آشنا میکند که هزاران سال قبل هم آرزو داشتند، هم جشن میگرفتند و هم دوست میداشتند. اگر ما و همه بچهها از این جام مراقبت کنیم، آیندگان هم میتوانند رازهای خفتهی دل خاک وطنمان را ببینند و به مهربانی، دوستی و هنر ایرانیان افتخار کنند.حالا جام سیمین بانوی ایلامی توی موزه ایران باستان میدرخشد، مثل یک آیینهی جادویی که قصههای فردا و دیروز را با هم پیوند میزند. یادت باشد هر گنج کوچکی که از گذشته مانده، پلی است به سوی امید و آینده.