متن اصلی
خیلی خیلی سال پیش، توی شهری به نام شوش،یک مجسمه سنگی ساخته شد؛یک مجسمه زیبا از خانمی مهربان ،یک ایزدبانو ناروندی!این خانم روی یک صندلی مکعبی نشسته،و شش شیر غران و قوی صندلیاش را نگهبانی میکنند!کسی نمیتوانست به مجسمه نزدیک شود،چون شیرها حسابی مواظب بودند و هرکسی را که نزدیک میشد،با غرشی کوچک میترساندند!این مجسمه از سنگ آهک ساخته شده و به اندازهی یک انسان واقعی است.روی بازوی راستش، نوشتههای اسرارآمیز و قدیمی هست .مجسمه ایزدبانو ناروندی نگهبان آرامش و دوستی در شهر شوش و معبد مخصوص خودش بود.مردم قدیم به او دعا میکردند تا شادی بیاورد و از شهرشان مراقبت کند.
چرا این مجسمه خیلی خیلی ارزشمند است ؟چون قدیمیترین مجسمهای است که از الههها به این شکل و اندازه واقعی تا حالا در خاورمیانه پیدا شده!این مجسمه پر از قصه و راز است؛هم قصه پادشاهان و هنرمندان،و هم قصه مردم معمولی که در شهر شوش زندگی میکردند.امروز مجسمه ایزدبانو ناروندی در موزه لوور پاریس نگهداری میشود،تا همه بچهها و آدمها از سراسر دنیا بیایند و با دیدنش،از مهربانی، هنر و قلب بزرگ مردم عیلامی چیزهای خوبی یاد بگیرند.اگر ما این مجسمه را حفظ کنیم،داستان دوستی و شجاعت مردم ایران همیشه زنده میماندو بچهها میتوانند از آن الهام بگیرند تا دنیای خود را زیباتر بسازند!پس اگر روزی به موزه رفتی و ایزدبانو ناروندی را دیدی،یادت باشد این مجسمه مثل گنجی از قصههای مهربانی، شجاعت و هنر گذشتههاست