متن اصلی
روزی روزگاری، در سرزمینی قدیمی و رازآلود به نام عیلام، در دل خاک آرامگاهی مخفی پنهان شده بود. تا اینکه یک روز، آدمها به طور اتفاقی این آرامگاه را کشف کردند و درون آن، یک حلقه طلایی عجیب و درخشان پیدا کردند!این حلقه فقط یک زیور عادی نبود؛ روی آن، هنرمندان با دستان پر از ذوقشان دو شیر با بالهای پهن را نقش زده بودند؛ شیرهایی که در دو طرف یک درخت جادویی ایستادهاند، انگار از آن محافظت میکنند.
در بالای حلقه چند شیار کشیده شده که انتهایش به یک گل بزرگِ دوازدهپر ختم میشودشبیه خورشید یا ستارهای شاد.انگار حلقه مخصوص یک شاهزاده یا پسری مهم بوده، چون درست روی سینهی او در آرامگاه پیدا شده!
باید حلقه حفظ شود .چرا که یادمان میاندازد مردم قدیم چقدر به مهربانی، شجاعت و پاکی فکر میکردند . نشان میدهد هنر و خلاقیت آدمها از گذشته تا امروز چقدر درخشیده. ما را با قهرمانان افسانهای و شیرهای بالدار و گلهای جادویی آشنا میکند
اگر این حلقه همیشه حفظ شود، کودکان و بزرگترها همیشه میتوانند دستشان را به دنیای شگفتانگیز عیلام بزنند و رازهای گذشته را لمس کنند. حلقه ارجان فقط یک طلا نیست؛ یک دروازه برای ورود به قصهها و ماجراهای باستانی است!بیایید با هم از این گنجینه مراقبت کنیم تا قصهها و شیرهای بالدار همیشه زنده بمانند!