متن اصلی
تا حالا فکر کردهای یک چرخ کوچک چطور میتواند قصه هزاران سال را در خودش بچرخاند؟ در موزه ایران باستان، یک چرخ ارابه از جنس مفرغ وجود دارد که از دل خاکهای باستانی شهرشاهی شوش پیدا شده؛ چرخی که عمرش بیشتر از چهار هزار سال است! یعنی وقتی پادشاههای ایلامی توی سرزمین شوش زندگی میکردند، این چرخ زیر نور خورشید میچرخیده و خاک جادهها را نوازش میداده.تصور کن صدای غلتیدن این چرخ روی زمینهای خشک شوش، شاید حتی صدای اسبهایی که ارابه را میکشیدند .این چرخ مفرغی، مثل یک قهرمان کوچک و خاموش سالها در خاک خوابیده، منتظر یک روز آفتابی که مورگان و دیگر کاوشگران برگردند و او را دوباره به زندگی برگردانند. امروز، هر کسی که از راهروی موزه ایران باستان میگذرد و چرخ را میبیند، به زمانهای دور سفر میکند؛ انگار سوار یک ارابه جادویی شده و قصههای عیلام قدیم را با چشمهای خودش تماشا میکند.
چرخ ارابه شوش فقط یک تکه فلز نیست؛ یک پلی است به گذشته، به بازیها، جشنها و سفرهای مردم ایلامی. اگر به آن خوب نگاه کنی، شاید صدای شادی بچههایی را بشنوی که خواب یک سفر طولانی با این چرخ جادویی را میدیدند.