متن اصلی
یک روز خیلی خیلی دور، توی سرزمین باستانی شوش، بچههایی بودند که اسباببازیهایی داشتند خیلی خاصتر از امروز! یکی از آنها، یک «روروک» جادویی بود که از قیر ساخته شده بود و رویش، یک جوجهتیغی بامزه با بدن آهکی بود. این اسباببازی کوچک ، دل های بچههای عیلامی را پر از شادی میکرد. تصور کن چقدر ذوق میکردند وقتی روروک را هل میدادند تا جوجهتیغی روی آن «ویژویژ» در حیاط معبد اینشوشینک راه میرفت!
بعدها باستانشناسی به نام مورگان، در سال ۱۹۰۴ این اسباببازی را وسط خاکهای قلعه شوش پیدا کرد. وقتی خاک را کنار زد، ناگهان چشمش به همان جوجهتیغی دوستداشتنی افتاد که انگار هنوز از بازی خسته نشده بود!حالا این روروک جادویی و قصهگو، در یکی از بزرگترین موزههای جهان یعنی موزه لوور در پاریس است. هر کودک و بزرگسال با دیدنش محل بازی بچههای عیلامی را تصور میکند و با خود میگویند چقدر بازی با ان لذت بخش بوده...
این روروک فقط یک اسباببازی نیست؛ یک پلی است به خاطرات بچههای قدیم ایران. نشان میدهد حتی هزاران سال پیش، بچهها دلشان بازی و شادی میخواست و دوست داشتند با دستهای کوچکشان جهان را کشف کنند.
ما باید همیشه یاد آثار باستانی دوستداشتنی ایرانی بمانیم، حتی اگر آنها حالا هزاران کیلومتر دورتر، در دل موزهای شلوغ و بزرگ زندگی میکنند؛ چون هر کدام برای ایران ما یک گنج واقعیاند!