مراسم قالیشویان
متن اصلی
پاییز که میآید مادر قالی هارا جمع میکند و باغچههای اتاق را به بدرقه تابستان بر آب میسپارد. چشمه زیاد دور نیست. پدر باغچههای پر گل قالی را بر دوش میکشد. غبار از چهره آن ها می زداید و هلهله کنان در آب غوطه ورشان میسازد و بیاد خون نا حق ریختهی جوانش گریه سر میدهد. گریهای از خشم، گریهای از کام پدری که دشنه را در خون مییابد و میخواند:
بگذاشتند مارا در دیده آب حسرت گریان چون در قیامت چشم گنهکاران
اطلاعات اثر
رسانه
نوشتاری | جستار
نوع اثر
دوره تاریخی
موقعیت سیاسی
مواد و مصالح
ارزیابی و نقطهنظرات
{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.singularReviewCountLabel }}
{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.pluralReviewCountLabel }}
{{ options.labels.newReviewButton }}
{{ userData.canReview.message }}
از همین نگارنده