باغ فین
متن اصلی
وارد که میشوی جز صدای پای آب خبری نیست. وارد که میشوی جز ساقیان سبز قامت و به خدمت ایستاده نمیبینی. چشمانت در شاخه نرم آب میآویزد و در پرتو آفتاب دختران نور چون ستارگان بر گیسوانت خانه میکنند. آب می چرخد و تو با آن میگردی و بر این گردش پایانی نیست. کناری مینشینی، پای بر آب مینشانی، کتاب دعای دلت را باز میکنی، دستانت را از آب پر میکنی، چشمانت را میبندی و میروی.
اطلاعات اثر
رسانه
نوشتاری | جستار
نوع اثر
دوره تاریخی
موقعیت سیاسی
مواد و مصالح
ارزیابی و نقطهنظرات
{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.singularReviewCountLabel }}
{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.pluralReviewCountLabel }}
{{ options.labels.newReviewButton }}
{{ userData.canReview.message }}
از همین نگارنده