متن اصلی
در روزگاران خیلی دور، در شهری به نام حسنلو در دل آذربایجان، مردم مهربان دلی بودند که همیشه با هم همکاری و دوستی داشتند. آنها هر وقت به چیزی نیاز داشتند یا آرزویی در دلشان بود، به ایزدبانوی مهربانشان پناه میبردند؛ بانویی که همهی بچهها و بزرگترها او را دوست داشتند و باور داشتند مراقبشان است.
مردمان شهر، برای سپاسگزاری و یاد کردن از این بانوی مهربان، مجسمهای زیبا ساختند تا همیشه همراهشان باشد؛ یک سردیس کوچک و ارزشمند. این سردیس حدود ۳ هزار سال پیش ساخته شده و با دقت زیاد، هر تکه و نقش آن با محبت و احترام تراش خورده است.
اکنون این سردیس در موزه ایران باستان نگهداری میشود تا قصه مهربانی مردم حسنلو را برای همه بچههای ایران و جهان تعریف کند.
هر کدام از این یادگارها، پلی هستند بین امروز و دیروز؛ آنها به ما یاد میدهند تا همیشه مهربانی، احترام به دیگران و سپاسگزاری را فراموش نکنیم. اگر از این گنجینهها حفاظت کنیم، مهر و دانایی همیشه در دل سرزمینمان میماند.