متن اصلی
خیلی خیلی سال پیش، در سرزمینِ پهناور همدان، مردمان هنرمندی زندگی میکردند که عاشق جشن و شادی و مهمانی بودند. برای همین، همیشه دنبال ظرفهای زیبا و ویژه برای ریختن آب یا آبمیوه بودند.
یک روز، یکی از هنرمندان همدانی تصمیم گرفت کوزهای بسازد که مثل هیچ کوزهی دیگری نباشد!
دستههای کوزه را با شکل دو قوچ اسرارآمیز که شاخ روی سرشان داشتند، ساخت تا وقتی کوزه را بلند میکنی، انگار دو نگهبان قوی مراقب نوشیدنی درونش هستند.
این کوزه از فلز محکم ساخته شده بود تا سالها و حتی قرنها، برای مردم خاطره بسازد؛ از دست به دست شدن در مهمانیهای شاد تا قصههای دورِ آتش.
حالا این کوزه جادویی در موزه ایران باستان، توی قفسهای شیشهای نشسته و همه بچهها آرزو دارند قصهاش را بشنوند.
این کوزه فقط یک ظرف نیست؛ او قصهگوست! قصهی هنر، شادی، جشن و یاد هنرمندهای خلاقی را زنده میکند که زمانی در سرزمین ما زندگی میکردند. اگر مراقبش باشیم، قصههای گذشته برای همیشه همراه ما میماند.