قلعه پهلوانان....

متن اصلی

تصور کن یک قلعه بزرگ و چهارگوش،  در جاده‌های قدیمی بیابان سمنان ایستاده دور تا دورش دیوارهای سنگی محکم مثل قلعه‌ی قصه‌ها!اینجا را سال‌ها و سال‌ها پیش پهلوانی معروف، نوشیروان، ساخت؛  تا هر مسافر خسته از گرما  بتواند برود توی یکی از ۲۶ اتاق کوچکش  و کمی استراحت کند.وسط کاروانسرا یک حیاط پهن است  که می‌شود تویش بدوی، بازی کنی  یا حتی مثل شوالیه‌ها  به آسمان ستاره‌دار شب نگاه کنی.

رباط نوشیروان مثل یک خانه‌سنگی بزرگ  روزهای خوش و تلخ زیادی دیده؛  اما هنوز هم سر جایش ایستاده  تا قصه‌ی دلاوری نوشیروان و مهمان‌نوازی ایرانیان  برای همیشه زنده بماند!

اطلاعات اثر

رسانه
نوشتاری | جستار
نوع اثر
دوره تاریخی
موقعیت سیاسی
مواد و مصالح

کلیدواژه‌ها

ارزیابی و نقطه‌نظرات

{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.singularReviewCountLabel }}
{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.pluralReviewCountLabel }}
{{ options.labels.newReviewButton }}
{{ userData.canReview.message }}
از همین نگارنده
قصه‌ی «شاه عباس و نگین گرد کویر»
محمدامین دباغیان
۱۴۰۴/۰۶/۳
من، شاه عباس صفوی، سال‌ها پیش، وقتی کاروان‌هایم از کویر داغ عبور می‌کردند، می‌دانستم که این بیابان اگر پناه...

1

1

zeinodin
قصه‌ی «بهار و مهمانخانهٔ آجری‌اش»
محمدامین دباغیان
۱۴۰۴/۰۶/۳
من، شهر بهار، از روزگاران کهن کنار دشت‌ها و کوه‌های همدان زندگی کرده‌ام. بادهای خنک بهاری و بوی خاک باران‌خ...

1

1

IMG_0736
قصه‌ی «کوه و مهمانخانه‌ی آجری‌اش»
محمدامین دباغیان
۱۴۰۴/۰۶/۳
من، کوه بلند کنار کویر، هزاران سال است که اینجا نشسته‌ام. باد و خورشید، برف و باران، همه را دیده‌ام. اما یک...

1

1

IMG_0735

وارد شوید

ایمیل *
گذرواژه *