چرخ زمان...

متن اصلی

تا حالا فکر کرده‌ای یک چرخ کوچک چطور می‌تواند قصه هزاران سال را در خودش بچرخاند؟ در موزه ایران باستان، یک چرخ ارابه از جنس مفرغ وجود دارد که از دل خاک‌های باستانی شهرشاهی شوش پیدا شده؛ چرخی که عمرش بیشتر از چهار هزار سال است! یعنی وقتی پادشاه‌های ایلامی توی سرزمین شوش زندگی می‌کردند، این چرخ زیر نور خورشید می‌چرخیده و خاک جاده‌ها را نوازش می‌داده.تصور کن صدای غلتیدن این چرخ روی زمین‌های خشک شوش، شاید حتی صدای اسب‌هایی که ارابه را می‌کشیدند .این چرخ مفرغی، مثل یک قهرمان کوچک و خاموش سال‌ها در خاک خوابیده، منتظر یک روز آفتابی که مورگان و دیگر کاوشگران برگردند و او را دوباره به زندگی برگردانند.  امروز، هر کسی که از راهروی موزه ایران باستان می‌گذرد و چرخ را می‌بیند، به زمان‌های دور سفر می‌کند؛ انگار سوار یک ارابه جادویی شده و قصه‌های عیلام قدیم را با چشم‌های خودش تماشا می‌کند.

چرخ ارابه شوش فقط یک تکه فلز نیست؛ یک پلی است به گذشته‌، به بازی‌ها، جشن‌ها و سفرهای مردم ایلامی. اگر به آن خوب نگاه کنی، شاید صدای شادی بچه‌هایی را بشنوی که خواب یک سفر طولانی با این چرخ جادویی را می‌دیدند.

اطلاعات اثر

رسانه
نوشتاری | جستار
نوع اثر
دوره تاریخی
موقعیت سیاسی
مواد و مصالح

کلیدواژه‌ها

ارزیابی و نقطه‌نظرات

{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.singularReviewCountLabel }}
{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.pluralReviewCountLabel }}
{{ options.labels.newReviewButton }}
{{ userData.canReview.message }}
از همین نگارنده
قصه‌ی «شاه عباس و نگین گرد کویر»
محمدامین دباغیان
۱۴۰۴/۰۶/۳
من، شاه عباس صفوی، سال‌ها پیش، وقتی کاروان‌هایم از کویر داغ عبور می‌کردند، می‌دانستم که این بیابان اگر پناه...

1

1

zeinodin
قصه‌ی «بهار و مهمانخانهٔ آجری‌اش»
محمدامین دباغیان
۱۴۰۴/۰۶/۳
من، شهر بهار، از روزگاران کهن کنار دشت‌ها و کوه‌های همدان زندگی کرده‌ام. بادهای خنک بهاری و بوی خاک باران‌خ...

1

1

IMG_0736
قصه‌ی «کوه و مهمانخانه‌ی آجری‌اش»
محمدامین دباغیان
۱۴۰۴/۰۶/۳
من، کوه بلند کنار کویر، هزاران سال است که اینجا نشسته‌ام. باد و خورشید، برف و باران، همه را دیده‌ام. اما یک...

1

1

IMG_0735

وارد شوید

ایمیل *
گذرواژه *