قصه های رنگی روی دیوار....

متن اصلی

تا حالا با خودت فکر کردی کاخی هست که مثل تابلو جادویی، قصه‌های پادشاهان و جشن‌های بزرگ را توی دلش نگه داشته باشد؟ کاخ چهل‌ستون قزوین همینجاست! یک قصر شگفت‌انگیز درست وسط باغی سرسبز، با درختان سایه‌دار و حوض‌های آبی.وقتی وارد کاخ می‌شوی، اول از همه ستون‌های بلند و سفیدش را می‌بینی که مثل سربازهای مهربان، آرام و منظم کنار هم ایستاده‌اند. اسمش را گذاشته‌اند "چهل‌ستون" چون وقتی توی حوض جلوی کاخ نگاه می‌کنی، تصویر ستون‌ها توی آب می‌افتد و تعدادشان دو برابر می‌شود! انگار وارد سرزمین آینه‌ها شده‌ای.سقف و دیوارهای این کاخ پر از نقاشی‌های رنگارنگ و گل و پرنده است. اگر کمی آرام باشی و چشم‌هایت را خوب باز کنی، شاید صدای مهمانی‌های قدیمی و خنده‌های شاه و مهمان‌هایش را توی سالن بزرگ کاخ بشنوی. حتی بعضی‌ها می‌گویند شب‌ها، بازتاب نور مهتاب روی کاشی‌ها، قصه پادشاهان را برای دیوارها تعریف می‌کند!کاخ چهل‌ستون قزوین فقط یک ساختمان قدیمی نیست؛ یک صندوقچه پر از یادگاری و مهربانی و لحظه‌های شاد است. اگر خوب از آن نگهداری کنیم، همیشه بچه‌ها و مردم می‌توانند بیایند، توی باغش قدم بزنند و با ستون‌های جادویی عکس بگیرند و رویاهای قشنگی بسازند.

اطلاعات اثر

رسانه
نوشتاری | جستار
نوع اثر
دوره تاریخی
موقعیت سیاسی
مواد و مصالح

کلیدواژه‌ها

ارزیابی و نقطه‌نظرات

{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.singularReviewCountLabel }}
{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.pluralReviewCountLabel }}
{{ options.labels.newReviewButton }}
{{ userData.canReview.message }}
از همین نگارنده
قصه‌ی «شاه عباس و نگین گرد کویر»
محمدامین دباغیان
۱۴۰۴/۰۶/۳
من، شاه عباس صفوی، سال‌ها پیش، وقتی کاروان‌هایم از کویر داغ عبور می‌کردند، می‌دانستم که این بیابان اگر پناه...

1

1

zeinodin
قصه‌ی «بهار و مهمانخانهٔ آجری‌اش»
محمدامین دباغیان
۱۴۰۴/۰۶/۳
من، شهر بهار، از روزگاران کهن کنار دشت‌ها و کوه‌های همدان زندگی کرده‌ام. بادهای خنک بهاری و بوی خاک باران‌خ...

1

1

IMG_0736
قصه‌ی «کوه و مهمانخانه‌ی آجری‌اش»
محمدامین دباغیان
۱۴۰۴/۰۶/۳
من، کوه بلند کنار کویر، هزاران سال است که اینجا نشسته‌ام. باد و خورشید، برف و باران، همه را دیده‌ام. اما یک...

1

1

IMG_0735

وارد شوید

ایمیل *
گذرواژه *